۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

عیدتون مبارک

یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال

خوش به حال روزگار                       میرسد از ره بهار.

ولی خدایی تو عید حواستون جمع یاشه سوتی موتی نذیم.
هیزم تو آسیاب شیطون نریزیم.
با هم دوست باشیم.
حواسمون جمع باشه.
خدا رو دوست داشته باشیم تا خدا دوسمون داشته باشه....
عیدتون مبارک دوستای خوبم

۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

دستور نوشیدن مشروب و رقص در VOA برای فرونشاندن خشم ازحضور ملت در 22 بهمن



دستور نوشیدن مشروب و رقص در VOA برای فرونشاندن خشم ازحضور ملت در 22 بهمن

سلام به همه عزیزان؛

در نوشته های پیشین تا حدودی با شبکه صدای آمریکا آشنا شده اید.
این شبکه با هدف تعرض به تمامیت حکومت و با انگیزه شوراندن مردم و کمک به اپوزیسیون ایران راه اندازی شده است.
افراد شاغل در این شبکه تماما ایرانی هایی هستند که یا از ایران فرار کرده اند و به آمریکا گریخته اند و یا ثروتمندانی هستند که در این کشور نسلها زندگی کرده اند.
مهدی فلاحتی در این بین از آندسته آدم هایی است که از ایران فرار کرده و جزء مجریان این شبکه شده است.



ستاره درخشش نیز بواسطه شغل طاغوتی پدرش (وزارت در دولت طاغوت) جزء فراریان از ایران است که شبکه آندو را در راه سیاست های ضد ایرانی خود استخدام کرده و پول هنگفتی به جیبشان میریزد. چرا؟ چون آشکارا به مملکت و ملت ناسزا میگویند و خود را مصلح جهانی میدانند در حالی که آماده خوردن خون مردم اند.
اخیرا خبر دار شدیم. بواسطه حرکت عظیم مردم در راه پیمایی 22 بهمن، موجی از خشم عوامل شبکه صدای آمریکای فارسی را در بر گرفته. علت هم آن است که این شبکه تبلیغات فراوانی جهت عدم حضور مردم در راه پیمائی هزینه کرد و با دیدن حضور میلیونی مردم بسیار عصبانی شد. تا اینجای خبر هر سال اتفاق می افتاد.
اما نکته جالب این جاست. ستاره درخشش و مهدی فلاحتی به دستور ریاست شبکه صدای آمریکا جهت خواباندن خشم، دستور مصرف کردن مشروب و برگزاری پارتی شبانه در شبکه را صادر کردند و ایندو اولین نفر اقدام به این کار در پشت صحنه اخبار شامگاهی با حضور الناز کیانی نمودند.

این خبر برای اولین بار از زبان الناز کیانی و آرش سیگارچی در صفحه فیسبوکشان بصورت تلویحی اشاره شد.
«الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقا»
 

۱۳۹۲ بهمن ۱۶, چهارشنبه

سبد کالا و مهدی فلاحتی

چند روزی است خاطرات دهه 60 تداعی میشوند. ماکه زیاد کوپن یادمان نمی آید. ولی گویا چیزی شبیه به جلوی در فروشگاه های رفاه بوده. با ایت تفاوت که آن موقع مردم همدیگر را دوست داشتند، نه اینکه پسر ها برای دختربازی آمده باشند و پیر مرد ها و پیر زن هایی برای زنده ماندن. آن موقع احتمالا مردم بیشتر به فکر هم بودند تا چیز دیگرد
این نبود اعتقادمان وقتی برایت در خیابان میرقصیدیم روحانی جان...


این سر جای خود اما کلی افت دارد. من که از احمدی نژاد و نظام و آخوند ها متنفرم، شرمم شد وقتی شنیدم، وزارت امور خارجه آمریکا گفته ایرانی ها آنقدر فقیرند که برای کمکی که به آنها کرده ایم اینگونه صف بسته اند.!
جد و آبادت فقیرند شرمن. هیچ دقت کرده ای شبیه چه حیوانی هستی؟ آنوقت درباره ایرانی اینگونه مزخرف می گویی؟


آن زمان که جد و آبادت همدیگر را میکشتند تا بخورند و نمیرند، ما متمدن بودیم و به امثال شما می خندیدیم. حالا ببین چه شده این بی پدر و مادر ما را محتاج پول آمریکایی میداند.
مرگ بر تو و زنده باد ایران....
و حالا از این ها بگذریم. خدایی 2 تا مرغ تاریخ گذشته ترکیه ای و 10 کیلو برنج هندی درجه 3 اینقد صف وایسادن داره.....


شب گذشته مهدی فلاحتی در برنامه اش با بی فرهنگ خواندن مردم ایران آنها را محتاج کمک های ارسالی آمریکا معرفی کرد.

۱۳۹۲ بهمن ۷, دوشنبه

سیگارچی یادت باشد از کجا آمده ای؟

آرش شش سال گذشت. لب همین خلیج فارس هستم. طرف ایران اش نه، آن سو. دوحه بود، دبی است؛ چه فرق می کند. مهم این است که ایران نیست. مقصد؟ آمریکا. برای اولین و شاید آخرین بار.

این جمله ای است که خود سیگارچی نوشته است؟ 

روزنامه نگاری بودم در رشت. سردبیر گیلان امروز. فکر می کردم می توانم یک تنه با سانسور بجنگم. ساده بودم. کار من نبود. یعنی بود اما زورم نمی رسید. از ۶۷ نوشتم که چرا کشتید؟ از خبرهای روزانه که سانسور نمی گذاشت. در ایران اتهام زده بودند همکاری با CIA. شوخی بود. چند مصاحبه با رادیو فردا را بهانه کرده بودند.

اینها را خودش نوشته در وبلاگ رسمی و فیسبوکش.....

 همین ها شد که چمدانم را بستم. درست شش سال پیش. صبح ، چهار صبح، در فرودگاه امام خمینی، با خانواده ام وداع کردم. از تهران به دوحه و از دوحه با یک پرواز ۱۲ ساعته، به واشنگتن دی سی.

و همین شد تا آرش سیگارچی شیپور چی شد برای دروغ پرداز رسانه ای...

یادت باشد آرش سیگارچی از کجا آمده ای از شهری که دخترانش عفیف اند و پسرانش در قلبشان پر از نور است...

یادت باشد حق نداری همه ایرانی ها را تحقیر کنی حتی اگر به تو دستور دادند.

یادت باشد ایران وطن توست نه واشنگتن دی سی

 همین.

 

آرش سیگارچی، فراری پشیمان

دوباره سلام
دوباره آرش سیگارچی.
اسم ایشون با وبلاگ: پنجره التهاب در جامعه گل کرد.
برای اولین بار 2005 به جرم جاسوسی دستگیر شد.
2008 سرطان دهان گرفت و در مرخصی استعلاجی برای درمان سرطانش از ایرن فرار کرد.
به همین دلیل لقب فراری توسط بسیاری از روزنامه نگاران ایرانی مال او شده.

او هنوز پنجره التهاب را به آدرس: «http://sigarchi.net/blog/»دارد. هنوز التهابی است حتی در آمریکا. و نوشته هایش نشان میدهد التهاب آنطرف بیشتر است تا اینطرف. او در نوشته هایش بوی پشیمانی می آید. پشیمان از پشتی که به ملت کرده....
اما وب سایت خانواده سیگارچی ها هم آدرسش این است: «http://www.sigarchi.com/»
و این صفحه آرش: «http://sigarchi.com/Arash/» که داستان مستی ها و بعد سرطانش را مو به مو در آن گفته....
خودتان بخوانید پشیمانی اش را.....
بخوانید سردرگمی اش را.....




امروز با آرش سیگارچی

سلام.


بخش فارسی صدای آمریکا (VOAPNN) نخستین بار از روز پنجشنبه ۲۲ نوامبر ۱۹۷۹(اول آذر ۱۳۵۸ خورشیدی) با روزانه نیم ساعت پخش رادیویی آغاز به کار کرد. پخش تلویزیونی برنامه‌ها از روز جمعه ۱۸ اکتبر ۱۹۹۶(بیست و هفت مهر ۱۳۷۵ خورشیدی) با یک ساعت پخش زنده روزانه تحت عنوان شبکهٔ خبری فارسی صدای آمریکا (به انگلیسی: Voice of America - Persian News Network)‏ ممکن شد.
  امرز یه سیگار میزنم به رگ یه سیگارچی...

نمیدونم تو اینهمه فامیلی چرا این آرش فامیلشو گذاشته سیگارچی؟
آرش سیگارچی وبلاگ نویس ایرانی که در جریان اعتراضات 88 دستگیر شد. به زندان افتاد، در زندان سرطان دهان گرفت، برای مداوا مرخصی پزشکی گرفت و در همین زمان به آمریکا رفت. او در حال حاضر حقوق بگیر وزارت امور خارجه آمریکا در VOA  است. آرش در زمان حضور در ایران وبلاگ نویس بوده ضمن اینکه دو فقره دزدی نیز به او نسبت داده شده.
در زیر عکس های او را میبینیم.
در ایران پیش سید ابطحی
 
 با نامزدش...
 در راه آمریکا
 با نامزدش


 در بیمارستان و قبل از فرار به آمریکا

 عروسی شون مبارک...
 با پدر و مادر و خواهر...
 آرش الان تو برنامه روی خط مجری و برنامه نویسه....
بد ترین جرم در ایران: محاربه و اتهام براندازی نظام+ دو فقره دزدی در زمان دانشجویی
بد ترین خاطه: دستگیری و سرطان دهان
بهترین خاطره از زبان خودش: مصاحبه با بوش پسر
بد ترین کار: پشت کردن به نظام و مردم هم وطن...

۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

چند تا عکس با حال از مجریان صدای آمریکا

امروز با طلا هادوی- ماندانا تدین و مسیح علینژاد سه زن مجری در این شبکه فارسی زبان









تلویزیون صدای آمریکا+تارخچه



صدای آمریکا بواسطه تصویب مجلس نمایندگان و در جهت افزایش هژمونی آمریکا و سیطره این ابر قدرت خالی از انسانیت از طریق شبکه VOA که به بیش از 40 زبان زنده دنیا برنامه پخش می کند چندین دهه است که به فالیت می پردازد.
فکری که ما هنوز برای صادر کردن انقلابمان نکرده ایم سالها پیش کشور آمریکا برای همه گیر کردن هژمونی خود انجام داد. استفاده از فراگیر ترین رسانه ارتباط جمعی به نام تلویزیون ماهواره ای جهت ارسال مبانی فکری.
در مقایسه بین آمریکا و ایران در فعالیت های رسانه ای همین بس که تا چند سال پیش کل شبکه های صدا و سیما خلاصه در 5 عدد می شد، حال آنکه در تامین برنامه همین 5 عدد شبکه هم باید توسل می کردیم به همان هژمونی که مخالفش هستیم، آنتن را پر می کردیم و چیزی شبیه رفع تکلیف را انجام می دادیم. دقیقا همان زمان بود که آمریکا برای جا انداختن و همه گیر کردن هژمونی خود، با برنامه ای دقیق، گذشته از راه اندازی هالیوود، در قسمت وزارت امور خارجه، آنجایی که مرتبط با دیگر کشور ها است، دیپلماسی قدرتمند خود را با راه اندازی شبکه هایی که به مهر این وزارت خانه بودند را آغاز نمود تا گذشته از افراد سفیر در کشور ها، ایدئولوژی خود را نیز به سادگی و روزانه  حدود 10 ساعت برای مردم اقصی نقاط جهان و به هر زبانی که مخاطب هست ارسال نماید.